صØنه‌ای از تظاهرات سکوت، دوشنبه Û²Ûµ خرداد Û±Û³Û¸Û¸
â–ªï¸ Û±Û° سال از جنبش سبز می‌گذرد. اگر از این نقطه تاریخی به خرداد Û¸Û¸ بنگریم، به نظر شما آیا اثر پایداری از آن جنبش بر جای مانده است؟
یگانه خویی: گمان نمی‌کنم جامعه‌ای بتواند تجربه‌‌‌ای اجتماعی با ابعاد جنبش سبز را پشت سر بگذارد، بدون آن Ú©Ù‡ آثار ماندگار آن را در خود Øمل کند. این آثار البته ابعاد Ùˆ اشکال متنوعی دارند Ùˆ طبعاً همگی دست Ú©Ù… در نگاه نخست Ùˆ در کوتاه‌مدت مثبت نیستند. از خاطره‌ی گشودگی ٠ضا به Øضور همبسته‌ی مردم در Ø·Ø±Ø ÛŒÚ© خواست سیاسی Ùˆ مطالبه‌گری ØÙ‚ÛŒ تضییع‌شده در درون ساختار سیاسی، تا ابعاد رادیکال‌تری Ú©Ù‡ دست Ú©Ù… بخشی از Øرکت با Ø·Ø±Ø Ù…Ø·Ø§Ù„Ø¨Ø§Øª تØول‌خواهانه‌ی بنیادین‌تر به خود گر٠ت. به‌عبارتی تØقق قسمی سوژگی جمعی Ùˆ از-آن٠-خودسازی٠٠ضاهای شهری Ú©Ù‡ پیش از آن ٠قط در راه‌پیمایی‌های مناسبتی به مردم تمام‌موا٠ق با گ٠تمان Øکومتی تعلق داشت.
طبعاً گشودگی‌ای از این دست، آن هم در ٠ضایی سرکوب‌شده Ùˆ در-تنگنا-نگاه-داشته‌شده Ú©Ù‡ از تنش‌های بسیار انباشته است، دینامیک پیش‌بینی‌ناپذیری دارد. طی٠مطالبات متنوعی ٠ریاد می‌شوند Ùˆ گروه‌های متکثر از پیش موجود نیز ٠رصت Ø·Ø±Ø Ø¹Ù…ÙˆÙ…ÛŒ مطالبات خود را پیدا می‌کنند. مطالباتی Ú©Ù‡ طبعاً همه در چارچوب نظم سیاسی موجود نمی‌گنجند.
اثر دیگری Ú©Ù‡ به باور من بر تن جامعه ماند، سرکوبی بود Ú©Ù‡ در مقیاس وسیع صورت گر٠ت. خون‌هایی Ú©Ù‡ بی‌گناه ریخته شد، گویا مواجهه با نظم Øاکم را وارد مرØله‌ی دیگری کرد. چه، رد زخم‌ها نه‌تنها بر تن جامعه ماند Ú©Ù‡ در سال‌های سپسین با زخم‌هایی Ú©Ù‡ بر زخم‌های پیشین نشست، وسیع‌تر Ùˆ پایدارتر شد. از سویی Øاکمیت نیز مرØله‌ای تازه از تص٠یه‌ را پشت سر گذاشت Ùˆ بخشی دیگر از نیروهای نسل اول انقلاب از پیکره‌ی نظم Øاکم جدا شده، از منتقد خودی به مخال٠ناخودی بدل شدند Ùˆ Øلقه‌ی Øکومتیون باز تنگ‌تر شد. از منظر من Ú©Ù‡ در آن ایام ساکن ایران نبودم، از پس٠جنبش Û¸Û¸ Ùˆ سرکوبش قسمی دل‌بریدن از Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø§Ø² مجاری سیاسی درون‌ساختاری موجود، سرخوردگی سیاسی Ùˆ ا٠سردگی Ø´Ú©Ù„ گر٠ت، آن هم میان نسلی Ú©Ù‡ تØقق همبستگی جمعی را دیده بود، به توان تغییر‌دهنده‌‌اش امید بسته بود Ùˆ امیدواریش به شدیدترین Ø´Ú©Ù„ ٠روریخته بود. موجی از پناه‌جویان سیاسی Ùˆ البته اجتماعی را شاهد بودیم Ùˆ در Ù¾ÛŒ آن تشدید این بیان Ú©Ù‡ پس از Û¸Û¸ رای‌دادن بی‌معناست.
به نظرم Û¸Û¸ دست Ú©Ù… برای نسلی Ú©Ù‡ بچه‌های انقلاب Ù…Øسوب می‌شدند Ùˆ سرکوب‌های پیشینی‌ دهه‌های گذشته را خود نزیسته بودند، زمان را به پس Ùˆ پیش خود تقسیم کرد. پس از Û¸Û¸ صندوق رای دیگر واجد همان میزان از وجاهت پیشین هم نبود Ùˆ امید به Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø§Ø² مجرای صندوق رای‌ برای عده‌ای نابود Ùˆ برای عده‌ای دیگر به چیزی بس Øداقلی Ùˆ سلبی ٠روکاسته شد. Ùˆ سرآخر این Ú©Ù‡ جنبش Ùˆ در Ù¾ÛŒ آن سرکوب Û¸Û¸ Ú©Ù‡ به سرکوب‌های سال‌های بعد نیز پیوند خورد، ضرورت اندیشیدن به امکان‌های مقاومتی/مبارزاتی تازه به‌منظور گذر از ساختار موجود Ùˆ ایجاد تغییرات بنیادین را انکارناپذیر نمود. به‌گمانم Øتا نوع نگاه بخشی از نیروهای جوان ٠عال در نقش کنونی اپوزیسیون Ú©Ù‡ لابی با قدرت‌های غربی – به‌ویژه آمریکا – را برای گذار از ساختار سیاسی موجود ضروری می‌بینند، از پس همین سرخوردگی سیاسی زاده شده است.
â–ªï¸ Ù‡Ù…Ø§Ù† ابتدای جنبش سبز زنان در ص٠جلوی اعتراض‌ها بودند. بسیاری در این باره نوشتند. پس از آن جنبش زنان ادامه یا٠ته است. از سوی دیگر،‌ نشانه‌های اجتماعی دیگری از قدرت گر٠تن زنان را می‌بینیم (تن‌ندادن به ازدواج سنتی، ورود بیشتر به بازار کار، بیانگری Ùˆ مطالبه‌گری بیشتر، مبارزه بیشتر با مصادیق مردسالاری،‌ Øضور همیشگی در مبارزه‌های دانشجویی Ùˆ صن٠ی Ùˆ کارگری). آیا می‌توان ارتباط مستقیمی بین جنبش سبز Ùˆ قدرت‌گر٠تن زنان یا٠ت یا این ت٠سیر بیش از Øد است؟
ــ: به نظرم نمی‌شود گ٠ت Ú©Ù‡ جنبش سبز، زنان را یک‌باره قدرتمند ساخت. آن‌چه ما از Øضور زنان در جنبش می‌بینیم، د٠عتاً در دقیقه‌ی جنبش زاده نشده. یعنی زنانی Ú©Ù‡ در جنبش Øاضر Ùˆ معترضند، طبعاً پیش از آن هم در ٠ضای اجتماعی Øاضر Ùˆ معترض بوده‌اند. مسیر تدریجی Ùˆ پروسسوال است، سیری تاریخی دارد گیرم با گسست‌هایی. این Ú©Ù‡ زنان در ص٠جلوی اعتراض‌ها بایستند، هم بازنمایی موقعیت آن‌هاست، هم از سویی به پتانسیل‌ها ٠علیتی تازه‌ می‌بخشد Ùˆ البته نمی‌توان نادیده گر٠ت Ú©Ù‡ سوژگی تازه خود از خلال همان تجربه‌ی نو آ٠ریده می‌شود.
درست است Ú©Ù‡ زنان در آستانه‌ی جنبش سبز تشکل‌های ٠عال Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ بزرگی داشتند Ùˆ چیزی به نام «جنبش زنان» وجود داشت Ú©Ù‡ کارزارهایی را پیش برده بود، اما این تشکل‌ها شعارها یا اشکال اعتراضی خاصی برای مطالبات زنان تدارک ندیدند. چندان هم جای شگ٠تی نیست. Ú†Ù‡ جنبش با Ù…Øوریت رای گمشده آغاز شد Ùˆ بی‌عدالتی، ٠قدان آزادی Ùˆ در مقاطعی مشروعیت سیاسی Øاکمیت را نشانه گر٠ت Ùˆ در ادامه با مقابله‌ها، کشتارها Ùˆ ضرب Ùˆ Ø¬Ø±Ø Ø§Ø² سوی نهادهای Øاکم دینامیک درونی خودش را پیدا کرد. ٠کر می‌کنم Ú©Ù‡ Øضور پررنگ زنان در جنبش سبز را بیش از هرچیز باید به ادامه‌ی روند Øضور اجتماعی-اعتراضی آن‌ها تعبیر کرد. Ùˆ البته از نظر نباید دور داشت Ú©Ù‡ گرچه خواسته‌های ویژه‌ی جنبش زنان در ٠رم مطالبه‌ی Øقوق مشخص در چارچوب جنبش سبز پررنگ نشد، اما مطالبات Ùˆ شعارهای سیاسی جنبش سبز مطلوب زنان هم بود. آن‌ها به عنوان نیمی از جمعیت Ú©Ù‡ سرکوبی ساختاری را Ø·ÛŒ سال‌ها تØمل کرده‌اند Ùˆ همزمان در عرصه‌های مختل٠اجتماعی Øضور داشته‌‌اند، Øقوق تضییع‌شده‌ی ٠راوان دارند Ùˆ این عدم برخورداری از Øقوق برابر در پیوندی مستقیم با ایدئولوژی سیاسی Øاکم بر ساختار ٠علی است.
در این معنا درست است Ú©Ù‡ خواسته‌های زنان به Ø´Ú©Ù„ مطالبات Øقوقی پررنگ نشد، اما در اعتراض سیاسی موجود، منویات جنبش زنان نیز پوشش می‌یا٠ت. ٠اطمه صادقی در مصاØبه‌ای با رادیو ٠رانسه در سال Û¸Û¹ از «از-آن٠-خود-سازی» جنبش توسط زنان می‌گوید Ùˆ از دو اکت نامه‌های عاشقانه به همسران زندانی Ùˆ مادران عزادار نام می‌برد. این دو Øرکت رد زنانه‌ی روشنی بر تن جنبش می‌‌کشند: نامه‌های عاشقانه از این Øیث Ú©Ù‡ ادبیاتی تازه به صØÙ† سیاسی وارد می‌کنند، ادبیاتی Ú©Ù‡ کار زنان Ùˆ بیانگر اØساسات Ùˆ باورهای آن‌ها در یک موقعیت سیاسی خاص است؛ Ùˆ مادران عزادار Ú©Ù‡ به پتانسیل‌های سیاسی سوگواری‌ در مقام یادآوری Ùˆ تداوم٠Øرکت اعتراضی، Ø´Ú©Ù„ÛŒ زنانه می‌بخشند. سویه‌ی درخشان Ùˆ خلاق ماجرا سیاسی‌کردن دو نقش همسری Ùˆ مادری است Ú©Ù‡ ایدئولوژی Øاکم با الگویی سنتی بر قامت زنان دوخته است. کوتاه این Ú©Ù‡ به گمانم گ٠تن از ارتباط مستقیم بین Øضور پررنگ زنان در جنبش سبز Ùˆ قدرت‌گر٠تن‌های سپسین آن‌ها در عرصه‌ی مطالبه‌گری Øقوق زنان Ú©Ù…ÛŒ بیش از Øد است. اما این Øضور برای آن‌ها Ùˆ برای Ú©Ù„ مردم Øاضر، نخستین تجربه‌ی جدی مخال٠ت Ùˆ اعتراض پس از انقلاب ÛµÛ· بود Ùˆ زنان در آن پرشمارتر Ùˆ خودآگاه‌تر از انقلاب ÛµÛ· Øاضر بودند، چنان Ú©Ù‡ نمادها Ùˆ تصاویر جنبش (صØنه‌ی مرگ ندا آقا سلطان به عنوان پررنگ‌ترین مثال) بر خلا٠تصاویر انقلاب ÛµÛ· عمدتاً به تصر٠زنان درآمده است. طبعاً از این منظر تجربه‌ای نو برای Øضور اجتماعی-اعتراضی زنان بود Ú©Ù‡ Øضورهای بعدی را از خود متاثر کرده است.
â–ªï¸ ÛŒÚ© دهه بعد از جنبش سبز، مسأله Øجاب اجباری به یکی از اولویت‌ها بدل شده است. آن زمان در خیابان‌های تهران زنان چادری نیز در کنار دیگر زنان Øضور داشتند Ùˆ ٠ریاد می‌زدند. همزمان در میدان‌ها زنان دیگری Øجاب‌هایشان را برمی‌داشتند Ùˆ ٠ریاد می‌زدند. به عبارت دیگر، Øجاب مسأله بود، اما همه مسأله نبود. Ú†Ù‡ ت٠اوتی ایجاد شده است؟
ــ: این Ú©Ù‡ Øجاب امروز به یکی از اولویت‌ها بدل شده، می‌تواند به اشکال مختل٠ی ٠همیده شود Ùˆ البته به نظرم تناقضی میان Øضور همزمان زنان بی‌Øجاب Ùˆ باØجاب در کنار هم Ùˆ مسأله شدن Øجاب وجود ندارد.
جنبش سبز ــ عکس: بابک بردبار
٠کر می‌کنم نخست بشود از قسمی تغییر نگاه Ùˆ نوعی آگاهی سخن گ٠ت Ú©Ù‡ ØÙ‚ بر بدن Ùˆ ØÙ‚ پوشش را ØÙ‚ÛŒ بنیادین درک می‌‌کند Ú©Ù‡ Øقوق دیگر در پیوند با آن هستند. دیگر آن Ú©Ù‡ چنان Ú©Ù‡ من مشاهده کرده‌ام، درست با Ø·Ø±Ø Ù‡Ù…ÛŒÙ† دلیل Ú©Ù‡ عده‌ای به Øجاب معتقدند Ùˆ مسأله‌ی Øجاب مسأله‌ای همگانی نیست، Ùˆ همزمان این تصور٠(البته درست) از مقابله‌ی تند Øاکمیت با Ø·Ø±Ø Ù…Ø³Ø£Ù„Ù‡â€ŒÛŒ Øجاب Ùˆ ترس از سرکوب جنبش زنان، Ø·Ø±Ø Ø¢Ù† مدام پس رانده شده Ùˆ به Ø´Ú©Ù„ مسأله‌ای ٠رعی درآمده. آن‌چه آسیه‌ امینی در مصاØبه‌ با رادیو ٠رانسه Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù‡ نیز به نظر موجه می‌رسد؛ این Ú©Ù‡ اعتراضات جنبش زنان اغلب ماهیتی واکنشی به نیازهای جامعه داشته‌اند Ùˆ وقتی مسایل Øیاتی درگیرکننده‌‌ای وجود داشته Ùˆ مثلاً جان عده‌ای به‌دلیل تنگناهای قانونی در معرض خطر بوده، مبارزه با اعدام زنان Ùˆ سنگسار اولویت می‌یا٠ته.
با این همه به نظرم این نکته مهم است Ú©Ù‡ درک ما از مسأله‌ی پوشش صر٠اً به مطالبه‌ی عده‌ی زیادی از زنان Ú©Ù‡ می‌خواهند روسری سر کنند یا نکنند، ٠رو کاسته نشود. تØدید بدن زنانه قسمی کنترل Ùˆ نگاه قیم‌مابانه‌ را در شخصی‌ترین لایه‌ها Ùˆ عمیق‌ترین Ø³Ø·ÙˆØ Ø±ÙˆØ§Ù†ÛŒ نشانده Ú©Ù‡ مبارزه با آن Ùˆ غلتاندن این سنگ خود می‌تواند غلتاندن دیگر سنگ‌ها را هم تسهیل کند. ٠کر می‌کنم مهم است Ú©Ù‡ درک از مساله ٠راتر از پوشش٠صر٠دیده شود Ùˆ اگر چنین شود، آن‌گاه مسأله‌ی برخورداری از ØÙ‚ بر Øریم بدن مسأله‌ای خواهد بود Ú©Ù‡ بی‌Øجاب Ùˆ باØجاب نمی‌شناسد. تاکید بر خودتعین‌بخشی زنان در مسأله‌ی پوشش، شرایط Øقوقی-اجتماعی را برای همه‌ی زنان با هر نوع پوششی بهبود می‌بخشد. طبعاً کارزارهایی Ú©Ù‡ از خارج از ایران Ø´Ú©Ù„ گر٠تند Ùˆ تاکیدشان را بر مسأله‌ی Øجاب گذاشتند نیز، در پررنگ شدن این مطالبه از میان دیگر مطالبات نقش بازی کرده‌اند. بیش از همه اما، همان‌طور Ú©Ù‡ در ابتدا گ٠تم، باید از تغییر درک عموم زنان نسبت به اهمیت مسأله‌ی پوشش، بدن Ùˆ طلب آزادی Ùˆ ØÙ‚ تعیین‌کنندگی این زمینه Øر٠زد. چرا Ú©Ù‡ هیچ کارزاری در صورتی Ú©Ù‡ نیازها Ùˆ مطالبات را درست نشانه نر٠ته باشد، اقبال نمی‌بیند. این نیز هست Ú©Ù‡ در طول زمان، آن هم نه ٠قط در عرصه‌ی Øقوق زنان، مشاهده کرده‌ایم Ú©Ù‡ تاثیر Øرکت‌های تدریجی گاه خیلی تدریجی است Ùˆ گاه هیچ است Ùˆ نیاز به گسست‌های جدی‌تر از گ٠تمان Øاکم وجود دارد. این خود می‌تواند دلیل تو٠یق Ùˆ اثربخشی Øرکت دختران خیابان انقلاب باشد Ú©Ù‡ در ابتدا بسیار هم رادیکال جلوه می‌کرد.
â–ªï¸ Ù‡Ù…Ø§Ù†â€ŒØ·ÙˆØ± Ú©Ù‡ از پرسش پیشین مشخص است، جنبش سبز ناهمگون بود. از مذهبی‌ها تا لیبرال‌ها،‌ از چپ‌ها تا اصلاØ‌طلبان، همگی در خیابان‌های تهران Øضور داشتند. آیا این ناهمگونی نقطه قوت‌اش بود یا نقطه‌ی ضع٠‌اش؟
ــ: این Ú©Ù‡ جنبشی گرایش‌های سیاسی متنوع را زیر چتر خود گرد بیاورد، طبعاً به این معناست Ú©Ù‡ مطالبات آن چنان همه‌گیر Ùˆ پایه‌ای است Ú©Ù‡ می‌تواند عده‌ی زیادی را با خود همراه کند. در مورد جنبش سبز نکته‌ی جالب توجه این بود Ú©Ù‡ Øرکت عمومی اولیه بر مطالبه‌ی انضمامی Ùˆ ایجابی مشخصی تکیه داشت Ùˆ آن رسیدگی به تقلب در انتخابات Ùˆ ØÙ‚ انتخابی بود Ú©Ù‡ به زعم بسیاری از مردم، اعم از ٠عال سیاسی Ùˆ یا ٠رد غیرسیاسی، از آن‌ها تضییع شده بود. جرقه‌های اولیه‌ی جنبش هم در بی‌عدالتی‌ Ùˆ Øق‌زدایی مشخص منضم به انتخابات زده شد Ú©Ù‡ در Øضور رهبران جنبش سبز به صØÙ† عمومی اجتماع هدایت شد. در این معنا تکثر Øضور گروه‌های ٠کری مختل٠نقطه‌ی قوت جنبش سبز بود، یا دقیق‌تر این Ú©Ù‡ اصلاً ماهیت این جنبش را برمی‌ساخت. چرا Ú©Ù‡ صر٠بی‌عدالتی‌ها Ùˆ تبعیض‌هایی Ú©Ù‡ تک‌تک ا٠راد، جداا٠تاده از یکدیگر تجربه می‌کنند،به‌سادگی جرقه‌ی Øرکتی اعتراضی به Øقوق سلب‌شده را در آن ابعاد نمی‌زند. به‌عبارتی اگر امر جمعی انتخابات Ùˆ تجربه‌ی بی‌عدالتی جمعی معین Ùˆ مشترکی Ú©Ù‡ ٠راتر از Øزب Ùˆ گروه می‌ایستاد، بخش بزرگی از شهروندان جامعه را به هم نمی‌پیوست، جنبشی در این Ø³Ø·Ø Ø¯Ø± میان نمی‌بود.
پس شکل‌گیری جنبش از همان ابتدا وامدار ٠راگیر بودن Ùˆ البته انضمامی بودن مطالبات اولیه‌اش بود. در تداوم یا٠تن هر جنبشی Ùˆ در گشوده شدن ٠ضای اعتراض آن هم در جامعه‌ای Ú©Ù‡ خیابان‌هایش در تملک مردم قرار ندارد، طبعاً پای مطالبات دیگری نیز به میان می‌آید Ùˆ تجربه‌های جدیدی Ø´Ú©Ù„ می‌گیرند Ú©Ù‡ از پیش تعیین‌شونده نیستند. در مورد جنبش سبز مطالباتی انتزاعی‌تر یا صر٠اً مواضع وطن‌دوستانه یا طر٠دارانه از سران جنبش سبز نیز Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù†Ø¯ Ú©Ù‡ کماکان می‌توانستند ٠راگیر باشند Ùˆ عده‌ی متکثری را پوشش دهند.
در ادامه‌ی جنبش اما مطالبات دیگری هم Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù†Ø¯ Ú©Ù‡ لزوماً مطلوب همه‌ی گروه‌های Øاضر نبود. از این منظر شاید بشود گ٠ت Ú©Ù‡ نسبت به انقلاب ÛµÛ· Ú©Ù‡ در آن مطالبات Ùˆ شعارهایی عمدتاً سلبی Ùˆ انتزاعی Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒâ€ŒØ´Ø¯ØŒ دست کنشگران جنبش سبز جلوتر بوده‌ است Ùˆ به همین نسبت آن نمایش کثرت در ÙˆØدت نیز در جنبش سبز – دست Ú©Ù… در اوایل جنبش – سویه‌ی موجهی از جنبش است. این مقایسه از این روست Ú©Ù‡ در گرد‌همایی تØت شعارهای انتزاعی، همواره این مخاطره وجود دارد Ú©Ù‡ در کنار هم‌ قرار گر٠تن٠گروه‌های متکثر، مطالبات خاص آن گروه‌ها در مطالبات سیاسی درشت‌تری مستØلیل شود. در واقع برای گرد آمدن مطالبات Ùˆ نگاه‌های سیاسی متکثر تØت یک Øرکت جمعی بزرگ، شاخ‌وبرگ‌‌های مطالبات انضمامی زده می‌شود Ùˆ گوشه‌های تیز ت٠اوت Ùˆ تکثر سنباده می‌خورد. آن‌چه خاص Ùˆ انضمامی است، رقیق می‌شود تا به مطالبه‌ای عمومی Ùˆ انتزاعی مثل طلب آزادی Ùˆ برابری Ùˆ … تبدیل شود. گاه Øتا بدین Ø´Ú©Ù„ Ú©Ù‡ گرایش‌های مختل٠سیاسی، بخشی از اصول پایه‌ای خود را در جهت قسمی همبستگی عمومی Ùˆ Øرکت جمعی نادیده می‌گیرند، مثل همراهی‌های گروه‌های چپ‌گرا با نیروهای اسلامگرا Ú©Ù‡ در آستانه‌ی انقلاب دست بالا را گر٠ته بودند یا در بØØ« Øقوق زنان، کم‌اولویت دیدن مسأله‌ی سرکوب زنان در سال‌های اولیه‌ی انقلاب به بهانه‌ی مسایل جمعی مهم‌تر، Ú©Ù‡ دودش سال‌هاست دارد به چشم جامعه‌ی زنان Ùˆ البته دیگران می‌رود.
بنابراین در نظر داشتن نسبت جزء Ùˆ Ú©Ù„ مهم است. Ú©Ù„ از همین اجزا – اعم از خرده‌جنبش‌ها Ùˆ گروه‌های سیاسی Øاضر – تشکیل شده Ùˆ بنابراین لازم است Ú©Ù‡ گروه‌های متکثر موجود در تداوم جنبش جمعی، مقاصد خاص یکدیگر Ùˆ خواسته‌های انضمامی‌ را نیز مد نظر قرار دهند. این نیز هست Ú©Ù‡ در صØÙ† چنان جنبش‌های جمعی بزرگی، خرده‌جنبش‌ها – اجزا – اعم از جنبش کارگران، معلمان، زنان Ùˆ دیگران، اهدا٠خود را نیز گیرم به Ø´Ú©Ù„ÛŒ جمعی‌شده Ùˆ انتزاعی‌تر از چشم دور ندارند Ùˆ از امکان‌ها Ùˆ گشودگی‌ها نیز برای آوردن مطالبات انضمامی خود به صØÙ† مطالبات جمعی بهره ببرند.
به پرسش اگر برگردم، به نظرم این چندتکه بودن امور Ú©Ù„ÛŒ شمشیری دولبه‌ است. تا آن‌جا Ú©Ù‡ گروه‌های ٠کری مختل٠ذیل مطالبه‌‌ی انضمامی مشخصی گرد هم می‌آیند، بسیار هم مطلوب است Ùˆ رسیدن به آن مطالبه‌ی مشخص را تسهیل می‌کند. در تداوم جنبش اما ا٠تراق‌ها Ùˆ گروه‌بندی‌ها آرام‌آرام نمودهای روشن‌تری پیدا می‌کنند Ùˆ Ø٠ظ آن ÙˆØدت نخستین در همان صورت اولیه‌اش آسان نیست، اگر ناممکن نباشد. در تجربه‌ی جنبش سبز عوامل جمعی دیگری Ú©Ù‡ جنبش را ادامه‌دار کرد Ùˆ صورت ٠راگیر آن را به Ø´Ú©Ù„ÛŒ خ٠ته در خود زنده Ù†Ú¯Ù‡ داشت، Øصر رهبران تا همین امروز، خون‌هایی Ú©Ù‡ ریخته شد Ùˆ به خون‌های دیگری در سال‌های بعد پیوند خورد، Ùˆ اØکام Øبس ناعادلانه‌ای بود Ú©Ù‡ دامان بسیاری از ٠عالان Øوزه‌های مختل٠را گر٠ت. رد جنبش سبز در این معنا تا به امروز Ú©Ø´ آمده است Ùˆ آن بی‌عدالتی Ùˆ سرکوبی Ú©Ù‡ بر تن جامعه گذشت، خود را در اعتراض‌ها Ùˆ جنبش‌های همین دو سه سال اخیر بی‌رØمانه‌تر از پیش تکرار کرده است.